بازگشت

 

 

( هو العلي العظيم )

 

قدم منه به خرابات جز به شرط ادب          كه ساكنان درش محرمان پادشهند

                                                                                                         ( حافظ )

      قبل از اينكه در مورد شيخ خانقاه و پير دليل و دوده دار صحبت و وظايف آنها شرح داده شود لازم است در مورد آداب خانقاه مطالبي نوشته شود سالكان حتماً بايد در موقع ورود به خانقاه باين نكات توجه داشته باشند .

·        بدون وضو وارد خانقاه نگردند و طاهر و نظيف باشند .

شستشوئي كن و آنگه بخرابات خرام           تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده

 

·   خودشان را خالي از مسائل دنيايي نموده و جز حق هيچ چيزي در نظرشان نباشد و در خانقاه سكوت را رعايت نمايد و به ذكر و ياد دوست مشغول باشند.

 

دم غنيمت دان كه عالم يكدم است          آنكه با دم همدم است او آدم است

 

·        غيردرويش را همراه نياورندمگر اينكه ازشيخ خانقاه قبلاً اجازه گرفته باشند.

·        بهترين لباس خود را بپوشند و اگر لباس مخصوصي دارند جهت خانقاه استفاده نمايند .

 

·   حتي الامكان نبايد سالكين راه خدا دست خالي وارد خانقاه بشوند بايد نيازمندي خود را در ظاهر بحق نشان دهند تا در باطن هم اجابت گردد و اين نياز عجز و انكسار سالك را بدرگاه دوست ميرساند چون بنا به فرمايش حضرت مولانا :

بر در ياران تهي دست آمدن              هست بي گندم سوي طاحون شدن

 

·        حتماً بايد درويش قبل از غروب آفتاب در خانقاه حضور داشته باشد و نماز مغرب را در خانقاه بخواند .

·   درويش در هيچ موردي از امور خانقاه بدون اجازه اقدام ننمايد مگر اينكه با اجازه شيخ خانقاه باشد و پيوسته ادب را نگاه دارد .

به ادب رو طريق عشق كه هست          طـرق العـشـق كـلـهـا و الآداب

·   در ابتداي ورود به خانقاه ، زمين ادب را مي بوسند يعني دست بر خاك خانقاه كشيده مي بوسند و به بالاي چشم ميكشند كه اين نشانه افتادگي و عجز و انكسار سالك را نشان ميدهد .

تا ابد بوي محبت بمشامش نرسد            آنكه خاك در ميخانه برخسار نرفت

 

·   درويشان بايد بمصداق آيه كريمه ( السابقون السابقون اولئك المقربون ) درويشان پيش قدم را محترم بشمارند و در مجالس فقري زير دست آنها به نشيند .

 

·        درويش بايد چه زن چه مرد در خانقاه بهيچ وجه غيبت و اعتراض ننمايد .

حضرت علاء الدوله سمناني فرمايد :

      درويشي در ملازمت يكي از ياران ما بود هرگاه دردل او اعتراضي يا غيبتي يا انكاري نسبت بآن يار خطور ميكرد ، مدتي از دل ما بيفتادي و هرگاه در باطن خود از آن فعل توبه و استغفار كردي ، همان لحظه در دل ما جاي گرفتي.

    پس درويشان به تيغ غيبت و اعتراض رشته محبت را قطع نكنند كه چون از دل يكي از اين طايفه افتند از همه دلها بيفتند .

حضرت جنيد فرمايد :

     اندر مسجد شونيزيه نشسته بودم ، منتظر جنازه اي و اهل بغداد جمله منتظراين جنازه تا نماز كنيم . درويشي ديدم اثر عبادت ، بردي چيزي ميخواست از مردمان ، با خويشتن گفتم :

     اگر اين درويش كاركي بكردي تا خويشتن را صيانت كردي بهتر بودي. چون بازگشتم ورود شب بر من مانده بود از نماز وگريستن وچيزهاي ديگر .

    آن همه دردها بر من گران آمد و بيدار مي بودم نشسته ، خوابم در گرفت ، آن درويش را بخواب ديدم كه او را بياورند بر خواني نهاده ، پيش من ، گفتند بخور از گوشت او كه تو او را غيبت كردي و حال مرا پيدا كردند .

 

 

گفتم :

    من او را غيبت نكردم با خويشتن چيزي گفتم . گفتند تو از آن جمله نباشي كه مثل آن از تو رضا دهند ، از وي حلالي خواه چون بامداد بود او را طلب بسيار كردم باز نيافتم ، بعد از گرديدن بسيار او را ديدم بر كناره جوئي كه تره شسته بودند ، آن مي چيد كه از آن بيفتاده بود ، سلام كردم بروي ، گفت : باز سر آن خاطر شوي يا نه يا ابوالقاسم ؟ گفتم نه .

گفت : غفرالله لنا ولك ( * )

چون مسئله غيبت در خانقاه بسيار مهم است از قرآن كريم هم مثالي آورده ميشود .

      يا ايها الذين آمنوا اجتنبو كثيراً من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا يغتب بعضكم بعضاً ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتاً فكرهمتوه و القوا الله ان الله تواب رحيم .( سوره 49 آيه 12 )

     يعني اي كسانيكه گرويده اند بپرهيزيد از بسياري از گمان كه پاره اي از گمان گناه است و راز جوئي مكنيد و برخي از شما پشت سر برخي ديگر بدگوئي نكند آيا دوست دارديكي ازشما گوشت برادرخود را بخورد مرده ؟

    و شما ناپسند داريد آن را . پسبترسيد از خدا كه خدا بازگشت پذير مهربان است . مفاد آيه اينست كه گوشت مرده او را خورده باشد .

 

 

*ترجمه رساله قشيري ص 237

 

·   درويشان تا ميتوانند در امور دنيائي و معاملات با يكديگر بپرهيزند . چون در رشته محبت و صفايشان خدا نكرده خللي پديد نيايد و حيف است درويش وقتش صرف اينگونه مسائل دنيائي نمايد بهتر است از وجود و همنشيني هم فيض روحاني بگيرند و بياد دوست مشغول گردند .

·   در مجالس فقري حتماً بايد دو زانو بنشينند يا چهارزانو كف دست راست را روي ران چپ بگذارند و كف دست چپ را روي مچ دست راست قرار دهند در اين وضع نشستن پاها بشكل لا است و دستها بشكل لا ميباشد و اين اشاره به اظهار نيستي سالكان است به درگاه حق سبحانه و تعالي .

تا لب بحر اين نشان پاي هاست           پس نشان پا درون بحر لاست

·        پشت خود را در نشستن بجائي تكيه ندهند چون تكيه گاه درويش حق است .

·        مشغول ذكر قلبي خود باشند و متوجه اطراف نگردند .

( دم بدم وانگه از او اميد دار )

·   در مجالس فقري با توجه به سابقه فقري در حضور حضرت پير يا شيخ خانقاه بنشينند يعني هر كه سابقه فقري بيشتري دارد به حضرت پير يا شيخ طريق نزديك تر بنشيند .

·   درويشي اگر ده قسمت باشد نه قسمت آن خاموشي و يك قسمت آن خدمت است . براي همين است در خانقاه فرموده اند :

 

چشم بند و گوش بند و لب ببند                 گر نديدي سر حق بر من بخند

·   در مجالس ذكر صدايشان را از صداي حضرت پير بلندتر نكنند و سعي نمايند همه يك صدا با هم ذكر جلي را تكرار نمايند .

·   درويشان در موقع سفره ديگجوش بايد قبل از شيخ خانقاه اقدام به غذا خوردن ننمايند و بعد از دست كشيدن ايشان از غذا ، همه موظفند به غذا خوردن خاتمه دهند چون مقدم درويشان در سفره ايشان ميباشد .

    توجه داشته باشند در موقع سفره انداختن و جمع كردن دست به وسايل سفره نزده چون اهل خدمت طبق برنامه خاص خانقاه سفره را جمع مي نمايند .

    بايد طبق دستورات خانقاه روي لقمه ديگجوش پوشيده بماند و باز نكنند .

·   درويشان تا ميتوانند در خانقاه نبايد مزاحم اوقات با ارزش حضرت پير شوند مگر اينكه چند لحظه اي باشد و يا اينكه سير يا مطلب مهمي داشته باشند تا ايشان بتوانند در آرامش بيشتر از نظر باطن مددكار كليه فقرا باشند .

·        در جمع خانه فقرا تا ميتوانند سكوت نمايند مگر در مواقعي كه شيخ خانقاه از ايشان سئوال نمايد و در روزهاي عادي هم احترام مكان مقدس را داشته باشند و از قدم زدن در اين مكان مقدس بپرهيزند و بيشتر به حالشان و بياد دوست مشغول باشند كه فوايد بسياري از نظر پيشرفت روحي سالك دارد .

 

·   خواهران طريق بايد بدانند كه در اين مكان مقدس هر چه در تهذيب اخلاق حسنه و ظاهر اسلامي بكوشند استفاده هاي معنوي بيشتري خواهند برد كه رضايت پير در اين است و رضايت ايشان ، رضايت خداست .